طارق

ستاره صبح

ستاره صبح

طارق
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

دانلود

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۴۶
محمد جواد جیگاره

حضرت اسحاق (ع)

معنای نام : تبسم

نام پدر : حضرت ابراهیم (ع)

نام مادر : ساره

محل بعثت : فلسطین

مدت عمر : 180 سال

محل دفن : شهر خلیل الرحمن در فلسطین

  •    حضرت اسحاق (ع) حدود پنج سال کوچکتر از برادرش حضرت اسماعیل (ع) بود .
  • جبرئیل به آن حضرت بشارت داد که 1000 پیامبر از نسل او متولد خواهند شد که یکی از آنها حضرت موسی (ع) می باشد .
  • نام حضرت اسحاق (ع) 17 بار در قرآن آمده است .

سرگذشت و پایان عمر اسحاق پیامبر (ع)
اسحاق دومین فرزند ابراهیم ـ علیه السلام ـ بود، مادرش ساره نام داشت، ابراهیم و ساره هر دو پیر شده بودند، و امید داشتن فرزند نداشتند، ابراهیم ـ علیه السلام ـ همواره دعا می‎کرد که خداوند فرزند صالحی به او بدهد، سرانجام خداوند لطف کرد و فرشتگان الهی تولد اسحاق ـ علیه السلام ـ را به ابراهیم ـ علیه السلام ـ بشارت دادند. سرانجام با تولد این نوگل زیبا، فصل جدیدی در زندگی ابراهیم ـ علیه السلام ـ و ساره به وجود آمد. در قرآن هفده بار سخن از اسحاق ـ علیه السلام ـ به میان آمده، و او را به عنوان عبد صالح خدا، پیامبر شایسته، دارای روش ارجمند یاد شده است، برنامه او همان برنامه پدرش ابراهیم ـ علیه السلام ـ بود، حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ در زندان، برنامه خود را براساس پیروی از آیین پدرانش دانسته و می‎گوید: «و اتبعت مله آبائی إبراهیم و إسحاق و یعقوب؛ من از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی کردم» (یوسف، 38). حضرت اسحاق ـ علیه السلام ـ هنگام بلوغ با دختری در سرزمین بابل به نام بقا خواهر یکی از شخصیت‎های آن دیار به نام لابان ازدواج کرد، و در چهل سالگی از طرف پدرش ابراهیم به عنوان تبلیغ و ارشاد مردم کنعان و فلسطین مأمور شد، آنها را به سوی خدای یکتا فراخواند، سرانجام در شام سکونت نمود، و هم چنان به مسؤولیت مهم ارشاد اشتغال داشت. پس از درگذشت اسماعیل(ع) به نبوت رسید، و به سن یکصد و هشتاد سالگى رحلت نمود و در جوار قبر پدرش حضرت ابراهیم(ع) در قدس شریف مدفون گشت. اما در نقل دیگر در مورد آن جناب آمده است: اسحاق، با «رفقا» دختر «بتویل» ازدواج کرد که از وى در سن شصت سالگى صاحب دو فرزند به نامهاى «عیص» و «یعقوب» شد. عیص که بزرگتر از یعقوب بود با دختر عمویش بنام «نسمه» ازدواج کرد که از وى «روم بن عیص» بدنیا که تمام زردپوستان از نسل او مى باشند. و یعقوب (اسرائیل) با دختردایى خود بنام «لیا»، دختر «لبان بن بتویل» ازدواج نمود که حاصل این ازدواج فرزند انى بنامهاى «روبیل، شمعون، لاوى، یهودا، زبالون، لشحر یا یشحر» بود، سپس «لیا» فوت نمود، یعقوب با خواهر او «راحیل» ازدواج کرد که از او «یوسف و بنیامین» متولد شد (بنیامین در عربى، شداد خوانده مى شود). اسحاق به سن یکصد و شصت سالگى فوت نمود و در جوار پدرش دفن شد. به هر حال بیشتر مورخان عمر اسحاق را 180 سال نوشته اند، ولى ابن اثیر عمر ایشان را 160 سال ذکر کرده است. مرقد مطهرش در شهر قدس خلیل در نزدیک مرقد مطهر پدرش حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ قرار گرفته است او دارای فرزندانی بود که برجسته‎ترین آنها حضرت یعقوب ـ علیه السلام ـ پدر حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ است که داستانش بعدا خاطر نشان می‎شود.

منابع : کتابک نبوت ، به کوشش آقای محمد حسین  قاسمی ، نشر براق  و سایت  طهور http://tahoor.com

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۰۶
محمد جواد جیگاره

ابو جعفر طبرى به نقل از داود رقّى حکایت کند:

روزى وارد شهر مدینه شدم و منزل امام جعفر صادق علیه السلام رفتم به حضرتش سلام کرده و با حالت گریه نشستم ، حضرت فرمود: چرا گریان هستى ؟

 عرض کردم : اى پسر رسول خدا! عدّه اى به ما زخم زبان مى زنند و مى گویند: شما شیعه ها هیچ برترى بر ما ندارید و با دیگران یکسان مى باشید.

حضرت فرمود: آن ها از رحمت خدا محروم هستند و دروغ گو مى باشند.

سپس امام علیه السلام از جاى خود برخاست و پاى مبارک خود را بر زمین سائید و اظهار نمود: به قدرت و اذن خداوند تبارک و تعالى ایجاد شو، پس ‍ ناگهان یک کشتى قرمز رنگ نمایان گردید؛ و در وسط آن درّى سفید رنگ و بر بالاى کشتى پرچمى سبز وجود داشت که روى آن نوشته بود:

 ))لا إ له إ لاّ اللّه ، محمّد رسول اللّه ، علىّ ولىّ اللّه ، یقتل القائم الا عداء، و یبعث المؤ منون ، ینصره اللّه )) یعنى ؛ نیست خدائى جز خداى یکتا، محمّد رسول خدا، علىّ ولى خداست ، قائم آل محمّد علیهم السلام دشمنان را هلاک و نابود مى گرداند و خداوند او را به وسیله ملائکه یارى مى نماید.

در همین بین متوجه شدم که چهار صندلى درون کشتى وجود دارد، که از انواع جواهرات ساخته شده بود، پس امام صادق علیه السلام روى یکى از صندلى ها نشست و دو فرزندش حضرت موسى کاظم و اسماعیل را کنار خود نشانید؛ و به من فرمود: تو هم بنشین . چون همگى روى صندلى ها نشستیم ؛ به کشتى خطاب کرد و فرمود: به امر خداوند متعال حرکت کن .

پس کشتى در میان آب دریائى که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر بود، حرکت کرد تا رسیدیم به سلسله کوه هائى که از دُرّ و یاقوت بود؛ و سپس به جزیره اى برخوردیم که وسط آن چندین قبّه و گنبد سفید وجود داشت و ملائکه الهى در آن جا تجمّع کرده بودند.

هنگامى که نزدیک آن ها رسیدیم با صداى بلند گفتند: یاابن رسول الّله ! خوش آمدى .

بعد از آن ، حضرت فرمود: این گنبدها و قبّه ها مربوط به آل محمّد، از ذریّه حضرت رسول صلوات الّله علیهم است ، که هر زمان یکى از آن ها رحلت نماید، وارد یکى از این ساختمان ها خواهد شد تا مدّت زمانى را که خداوند متعال تعیین و در قرآن بیان نموده است :

ثمّرددنالکم الکرّة علیهم واءمددناکم با موال وبنین وجعلناکم اءکثرنفیرا ؛ یعنى ؛ شما اهل بیت رسالت را مرتبه اى دیگر به عالم دنیا باز مى گردانیم ... .

و بعد از آن ، دست مبارک خود را درون آب دریا کرد و مقدارى درّ و یاقوت بیرون آورد و به من فرمود: اى داود! چنانچه طالب دنیا هستى این جواهرات را بگیر.

عرضه داشتم : یاابن رسول الله ! من به دنیا رغبت و علاقه اى ندارم ، پس ‍ آن ها را به دریا ریخت و سپس مقدارى از شن هاى کف دریا را بیرون آورد که از مُشک و عَنبر خوشبوتر بود؛ و چون همگى ، آن را استشمام کردیم به دریا ریخت ؛ و بعد از آن فرمود: برخیزید تا به امیرالمؤ منین علىّ بن ابى طالب ، ابو محمّد حسن بن على ، ابو عبدالله حسین بن علىّ، ابو محمّد علىّ بن الحسین و ابو جعفر محمّد ابن علىّ سلام کنیم .

پس به امر حضرت برخاستیم و حرکت کردیم تا به گنبدى در میان گنبدها رسیدیم و حضرت پرده اى را که آویزان بود بلند نمود پس امیرالمؤ منین امام علىّ علیه السلام را مشاهده کردیم که در آنجا نشسته بود، بر حضرتش سلام کردیم .

سپس وارد قبّه اى دیگر شدیم و امام حسن مجتبى علیه السلام را دیدیم و سلام کردیم ، تا پنج گنبد و قبّه رفتیم و در هر یک امامى حضور داشت تا آخر، که امام محمّد باقر علیه السلام بود و بر یکایک ایشان سلام کردیم .

بعد از آن ، حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم فرمود: به سمت راست جزیره نگاه کنید، همین که نظر کردیم چند قبّه دیگر را دیدیم که بدون پرده بود، پس عرضه داشتم : یاابن رسول الله ! چطور این قبّه ها بدون پرده است ؟!

در پاسخ اظهار نمود: این ها براى من و دیگر امامان بعد از من خواهد بود؛ و سپس فرمود: به میان جزیره توجّه نمائید؛ و چون دقّت کردیم گنبدى رفیع و بلندتر از دیگر قبّه ها را دیدیم که وسط آن تختى قرار داشت .

بعد از آن امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: این قبّه مخصوص قائم آل محمّد علیهم السلام است ؛ و سپس فرمود: آماده باشید تا بازگردیم ، و کشتى را مخاطب قرار داد و فرمود: به قدرت و امر خداوند متعال حرکت کن ، پس ناگهان بعد از لحظاتى در همان محلّ قرار گرفتیم .

منبع : www.aviny.com

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۳ ، ۰۴:۱۷
محمد جواد جیگاره

سلیمان نبى(ع) را فرزندى بود نیک‏سیرت و با جمال. در کودکى درگذشت و پدر را در ماتم خود گذاشت. سلیمان، سخت رنجور شد و مدّتى در غم او مى‏سوخت.

 روزى دو مرد نزد او آمدند و گفتند: «اى پیامبر خدا! میان ما نزاعى افتاده است. خواهیم که حُکم کنى و ظالم را کیفر دهى و مظلوم را غرامت بستانى  ».

 سلیمان گفت: «نزاع خود بگویید»

 یکى گفت: «من در زمین، تخم افکندم تا برویَد و برگ و بار دهد. این مرد بیامد و پاى بر آن گذاشت و تخم را تباه کرد».

 

آن دیگر گفت: «وى، بذر در شاهْ‏راه افکنده بود و چون از چپ و راست، راه نبود، من پا بر آن نهادم و گذشتم».

 سلیمان گفت: «تو این قدر نمى‏دانى که تخم در شاه‏راه نمى‏افکنند که از روندگان، خالى نیست».

 همان دم، مرد به سلیمان گفت: «تو نیز این‏قدر نمى‏دانى که آدمى به شاه‏راهِ مرگ است و چندان نگذرد که مرگ بر او پاى خواهد نهاد، که به مرگ پسر، جامه ماتم پوشیده‏اى؟».

 سلیمان دانست که آن دو مرد، فرشتگان خدایند که به تعلیم و تربیت او آمده‏اند. پس توبه کرد و استغفار گفت.

 منبع:

 کیمیاى سعادت، محمّد غزالى، به کوشش: حسین خدیو جم، تهران: علمى و فرهنگى، 1361، ج 2، ص 383.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۱۵
محمد جواد جیگاره

حدیثی از امام موسی کاظم (ع)

    شتاب در رفتار ، وقار و سنگینی را از انسان مومن دور می کند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۲ ، ۰۵:۰۷
محمد جواد جیگاره
      در روایت است که در شبی سرد و زمستانی حضرت خضر(ع) از صحرایی عبور می‌کرد و در مسیرش به یک دامداری رسید که در آن چوپانی از گله‌اش نگهداری می‌کرد. این چوپان سگی داشت قوی هیکل که از گوسفندانش محافظت می‌کرد. حضرت خضر(ع) از آن چوپان خواهش کرد که شب را در کنارش بماند و چوپان علیرغم اینکه ایشان را نمی‌شناخت با درخواستش موافقت کرد. چوپان برای شام شیر برنج تدارک دید و مشغول درست کردن آن شد. در این هنگام سگ گله شروع به زوزه کشیدن نمود و در جواب این زوزه گرگی از بالای کوه نیز زوزه کشید. این عمل چندین بار تکرار شد تا اینکه شیر برنج حاضر شد. آن حضرت از چوپان خواست که تمام غذا را به سگ بدهد تا شکمش سیر گردد. چوپان از این درخواست میهمانش متعجب شد و در ابتدا مخالفت نمود تا اینکه با اصرار حضرت خضر(ع)، با درخواستش موافقت کرده و کل شیر برنج را به سگ داده و خودشان شب را با لقمه نانی سر نمودند. با فرا رسیدن صبح، چوپان متوجه شد که جسد گرگی قوی هیکل در نزدیکی جایگاه گوسفندانش روی برفها افتاده است. بسیار شگفت زده شده بود از قدرت سگ و  رمز و رازی که در پیشنهاد میهمانش وجود داشت. از میهمان خواست که رازی را که شب گذشته در پیشنهادش بود را برایش بازگو کند. آن حضرت پس از معرفی خود عنوان نمود که شب گذشته هنگام درست کردن شیر برنج، سگ و گرگ برای همدیگر خط و نشان میکشیدند. گرگه می‌گفت که در طول شب از غفلت و خواب سگ استفاده کرده و گله را تار و مار و غارت خواهد نمود و سگ نیز در جوابش می گفت که اگر چوپان شیر برنجی را که مشغول درست کردنش است به او بدهد و شکمش سیر گردد، اجازه چنین کاری را به گرگه نخواهد داد و نتیجه همان شد که می بینید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۲ ، ۰۴:۴۸
محمد جواد جیگاره

      مردم کوفه در مسجد جمع شده بودند . حضرت علی (ع) بعد ار خواندن خطبه ای برای آن ها فرمودند : قبل از این که مرا از دست بدهید از من سوال کنید . این اولین بار نبود که امیرالمومنین حضرت علی (ع) این جمله را می گفتند . ناگهان پیرمردی با چهره روحانی از آخر مسجد بلند شد و مقابل حضرت علی (ع) ایستاد و سوال کرد . . .

ادامه داستان را در ادامه مطلب بخوانید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۰۶:۲۸
محمد جواد جیگاره

 

. . . . .   .  . .  و اما شش ، خداوند آسمان ها و زمین را درشش روز آفرید .

و هفت ، هفت آسمان ، و هشت ، که هشت نفر عرش پروردگارت را بر فراز آنها در آن روز حمل می مکنند . نه ، نه آیه و نشانه موسی (ع) . و ده ، ده روز کامل و یازده سخن یوسف (ع) به پدرش [ من 11 ستاره را دیدم ] و دوازده ، دوازده ماه سال است ، سیزده ، باز دوباره سخن حضرت یوسف (ع) به پدرش [ 11 ستاره و ماه و خورشید ] اما چهارده ، چهرده قندیل که میان آسمان هفتم و حُجب آویخته است و تا روز قیامت روشن می باشد .

ادامه در قسمت بعدی . . .   .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۲ ، ۰۷:۰۴
محمد جواد جیگاره

دو برادر یهودی از حضرت علی (ع) پرسیدند :

« آن کدام یک است که و ندارد ، آن کدام دو است که سه ندارد ؟ و تا صد شمردند و گفتند ما در تورات و انجیل یافته ایم و شما در قرآن [ خودتان ] تلاوت می کنید. »

پس امام علی (ع) تبسمی کردند و سپس فرمودند :

« اما یک ، خداوند یگانه قاهر است که شریکی ندارد . و دو ، آدم و حوایند زیرا آنها اولین دوتایند . و سه ، جبرئیل و میکائیل و اسرافیل اند زیرا اسشان در رأس فرشتگان وحی قرار دارند . اما چهار ، تورات ، انجیل ، زبور و قرآن هستند . پنج ، نماز های پنجگانه اند که خدا بر پیامبر ما و امتش نازل کرده و بر هیچ پیامبر و امتی پیش از این نازل نکرده است .

ادامه در قسمت های بعدی . . .  .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۲ ، ۰۸:۰۰
محمد جواد جیگاره

إِنَّ اللّه  تَعالى جَمیلٌ یُحِبُّ الجَمالَ، سَخىٌّ یُحِبُّ السَّخاءَ، نَظیفٌ یُحِبُّ النَّظافَةَ؛

 

خداوند زیباست و زیبایى را دوست دارد، بخشنده است و بخشش را دوست دارد، پاکیزه است و پاکیزگى را دوست دارد.

دانلود 11 عکس پس زمینه زیبا از طبیعت ، این آفریده خدای قادر متعال

دانلود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۲ ، ۰۸:۳۴
محمد جواد جیگاره